اقتصاد مقاومتى شرائطى دارد، ارکانى دارد؛ یکى از بخشهایش همین تکیهى به مردم است؛ همین سیاستهاى اصل ۴۴ با تأکید و اهتمام و دقت و وسواسِ هرچه بیشتر باید دنبال شود؛ این جزو کارهاى اساسى شماست. در بعضى از موارد، من از خود مسئولین کشور میشنوم که بخش خصوصى به خاطر کمتوانىاش جلو نمىآید. خب، باید فکرى بکنید براى اینکه به بخش خصوصى توانبخشى بشود؛ حالا از طریق بانکهاست، از طریق قوانین لازم و مقرراتِ لازم است؛ از هر طریقى که لازم است، کارى کنید که بخش خصوصى، بخش مردمى، فعال شود.
حامیان سپاه قدس -این نوشتار کلیدواژه های راهبردی از توصیه های مقام معظم رهبری را برای دستیابی به اقتصاد مقاومتی در سه مقوله بررسی می کند.
۱٫ مقوله فرهنگ عمومی:
- اصلاح الگوی مصرف:
مردم عزیزمان توجه داشته باشند که صرفهجوئى به معناى مصرف نکردن نیست؛ صرفهجوئى به معناى درست مصرف کردن، بجا مصرف کردن، ضایع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است. اسراف در اموال و در اقتصاد این است که انسان مال را مصرف کند، بدون اینکه این مصرف اثر و کارائى داشته باشد. مصرف بیهوده و مصرف هرز، در حقیقت هدر دادن مال است. ۱/۱/۸۸
منظورم از قناعت این نیست که دست به نعمتهاى الهى نزنید و از آنها بهرهمند نشوید. مقصود این است که حد و اندازه نگه دارید؛ زیادهروى و اسراف نکنید؛ نعمتهاى الهى را ضایع ننمایید؛ که متأسفانه بسیارى مىکنند. در جمهورى اسلامى، کسانى هستند که دستشان به نعمتهاى الهى نمىرسد. نه به خاطر اینکه کم داریم. به خاطر اینکه بسیارى به خودشان حق مىدهند که نعمتهاى الهى را بىحساب و کتاب مصرف کنند؛ بىاندازه مصرف کنند؛ هیچ ملاحظهاى نکنند؛ هیچ حدى نگه ندارند و حتى نعمتهاى الهى را ضایع کنند. چقدر نان ضایع مىشود! چقدر غذاى طبخ شده ضایع مىشود! چقدر میوهى مصرف نشده ضایع مىشود و از خانهها بیرون ریخته مىشود! چقدر لباس زیادتر از اندازهى لازم چند برابر اندازهى لازم خریدارى مىشود و در خانهها و صندوقها مىماند، براى اینکه یک بار در مراسمى پوشیده شود! اینها اسراف است. مىخواهم این مطلب را ملت عزیزمان بدانند که اسراف، فعل حرام است؛ گناه است؛ خلاف شرع است؛ آنجایى که اسراف باشد و اسراف مال و اسراف نعمتهاى الهى انجام گیرد، تضییع و تلف کردن نعمت است. تصمیم بگیرید این کار را نکنید. ۴/۱/۷۲
- پرهیز از تجملگرایی:
تجملگرائىها، چشم و همچشمىها، هوسرانى افراد خانواده، مرد خانواده، زن خانواده، جوان خانواده، چیزهاى غیر لازم خریدن؛ اینها از موارد اسراف است. وسائل تجملات، وسائل آرایش، مبلمان خانه، تزئینات داخل خانه؛ اینها چیزهائى است که ما براى آنها پول صرف میکنیم. پولى که میتواند در تولید مصرف شود، سرمایهگذارى شود، کشور را پیش ببرد، به فقرا کمک کند، ثروت عمومى کشور را زیاد کند، این را ما صرف میکنیم به این چیزهاى ناشىشدهى از هوس، چشم و همچشمى، آبرودارىهاى خیالى. مسافرت میروند، مىآیند، میهمانى درست میکنند – گاهى خرج آن میهمانى، از مسافرت مکهاى که رفتهاند، بیشتر است! – عروسى میگیرند، عزا میگیرند؛ هزینهاى که براى این میهمانىها مصرف میکنند، هزینههاى گزافى است؛ انواع غذاها! چرا؟ چه خبر است؟ در کشور ما هنوز هستند کسانى که از اولیات هم محرومند. باید کمک کنیم کشور پیش برود. نمیگوئیم پول را بردارید بروید حتما انفاق کنید – البته اگر انسان انفاق بکند، بهترین کار است – اما حتى اگر انفاق هم نکنند، همین پولى که صرف این تجملات میشود، در تولید براى خودشان به کار بیندازند، در کارخانجات سهیم شوند و تولید کنند، باز براى کشور مفید است. ما به جاى این کارها میهمانى درست میکنیم، عزا درست میکنیم، هى رخت و بر روزبهروز دگرگون براى خودمان درست میکنیم؛ چرا؟ چه لزومى دارد؟ عقلاى عالم این کار را نمیکنند. ۱٫۱٫۸۸
- ارتقا فرهنگ کار:
فرهنگ کار باید در کشور یک جورى باشد که مردم کار را عبادت بدانند؛ هر یک ساعت کار را با شوق بیفزایند در مدت و مقدار کارى که انجام میدهند. باید کار کرد. با بیکارى و بىمیلى به کار و تنبلى و وادادگى، کشور پیش نخواهد رفت. ۱۶/۵/۹۰
- اهمیت کالای داخلی:
عمده، مردمند. شما باید کالاى ایرانى بخواهید. این افتخار نیست؛ این تفاخر غلطى است که ما مارکهاى خارجى را در پوشاکمان، در وسائل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمرهمان، در خوراکىهامان ترجیح بدهیم به مارکهاى داخلى؛ در حالى که تولید داخلى در خیلى از موارد بسیار بهتر است. من شنیدم پوشاک داخلى را که در بعضى از شهرستانها تولید میشود، میبرند مارک خارجى میزنند، برمیگردانند! اگر همین جا بفروشند، ممکن است خریدار ایرانى رغبت نکند؛ اما چون مارک فرانسوى دارد، خریدار ایرانى همان لباس را، همان کت و شلوار را، همان دوخت را انتخاب میکند؛ این غلط است. تولید داخلى مهم است. ۱/۱/۹۱
- پرهیز از مصرف گرایی:
ما امروز متأسفانه دچار اسراف و مصرفزدگى هستیم. من بارها این را عرض کردهام، باز هم عرض میکنم؛ این خطر است در راه ما. مصرفزدگى را باید کم کنیم، حرص به متاع و کالاى دنیا را باید کم کنیم. تا یک شایعهاى درست میشود که فلان چیز کم است، مردم هجوم مىآورند براى اینکه بیشتر آن را جمع کنند، که نبادا دچار کمبود آن شوند؛ در حالى که آن شىء ممکن است جزو چیزهاى لازم زندگى هم نباشد. خب، اگر آن جنس کم هم نیست، همین هجوم مردم آن را کم میکند. ما به این مسئله توجه نمیکنیم. این یکى از ضعفهاى ماست؛ ما این ضعف را باید برطرف کنیم. ۱۴/۱/۹۰
وجدان کاری:
«وجدان کار» یعنى اینکه اگر کارى را به عهده گرفتیم و انجام آن را تعهّد کردیم- چه این کار، براى شخص خودمان یا خانوادهى خودمان؛ جهت نان درآوردن باشد، و چه کارى اجتماعى و مردمى و مربوط به دیگران باشد؛ مثل امور مهم اجتماعى و مسئولیتهاى کشورى- آن را خوب و کامل و دقیق و تمام انجام دهیم. به تعبیر معروف، براى آن کار، «سنگ تمام بگذاریم». اگر ملتى داراى «وجدان کار» باشد، محصول کار او خوب خواهد شد، و وقتى محصول کار نیکو شد، وضع اجتماعى، به طور قطع بهبود پیدا خواهد کرد. ۱/۱/۷۳
-همت و کار مضاعف:
واقعیت این است که ما دویست سال – حداقل – از قافلهى پیشرفتهاى بشرى عقب ماندیم. …عقبماندگى یک ملت، درد بزرگى است، بیمارى سختى است. این بیمارى را با همت بلند و با تلاش پیگیر باید علاج کرد و درمان بخشید. ۱۷/۲/۸۷
۲٫ مقوله وظایف و سیاستهای نظام
-ارتباط صنعت و دانشگاه:
صنایع ما اگر بخواهند از رقابتهاى بازار عقب نمانند، به پیشرفت علمى و نوآورى احتیاج دارند. این نوآورى، زمینهاش در دانشگاههاى ما، پژوهشکدههاى ما، پژوهشگاههاى ما کاملاً فراهم است. این پژوهشگاههائى که چند بار توصیه شد که در کنار دانشگاهها و وابستهى به دانشگاهها به وجود بیاید، میتواند یک بخشى را در اختیار صنایع بگذارد که آنها در این پژوهشگاهها شرکت کنند و از ناحیهى آنها نیازهاى خودشان را برطرف کنند. این کارى است که هماهنگىاش در همین بخش دولتى میسر است. باید بنشینند براى این کار برنامهریزى کنند؛ هم براى صنعت خوب است، هم براى دانشگاه خوب است. دانشگاه وقتى ناظر به نیاز جامعه و نیاز بازار و بازار کار بود، طبعاً جهت خودش را پیدا میکند؛ شور و نشاط بیشترى هم پیدا میکند؛ البته براى دانشگاهها درآمدزا هم هست. صنعت هم وقتى متکى بود به نگاه نو و فکر نو و تولید علم و فناورى – که این در دانشگاهها تحقق پیدا میکند – طبعاً پیشرفت پیدا میکند. ۱۳/۷/۹۰
-استقلال اقتصادی
ما تا به کار ایرانى و سرمایهى ایرانى احترام نگذاریم، تولید ملى شکل نمیگیرد؛ و اگر تولید ملى شکل نگرفت، استقلال اقتصادى این کشور تحقق پیدا نمیکند؛ و اگر استقلال اقتصادى یک جامعهاى تحقق پیدا نکرد – یعنى در مسئلهى اقتصاد نتوانست خودش تصمیم بگیرد و روى پاى خود بایستد – استقلال سیاسى این کشور تحقق پیدا نمیکند؛ و اگر استقلال سیاسى یک جامعهاى تحقق پیدا نکرد، بقیهى حرفها، جز حرف، چیز دیگرى نیست. تا یک کشور اقتصاد خود را قوى نکند، پایدار نکند، متکى به خود نکند، مستقل نکند، نمیتواند از لحاظ سیاسى و فرهنگى و غیره تأثیرگذار باشد. ۱۰/۲/۹۱
-اقتصاد بدون نفت
ما باید به اینجا برسیم و بتوانیم خودمان را از درآمد نفت واقعاً بىنیاز کنیم. یکى از بزرگترین بلیات اقتصاد ما، و نه فقط اقتصاد ما، بلکه بلیات عمومى کشور، وابستگى ما به درآمد نفت است. من چند سال قبل از این گفتم – البته آن وقت مسئولین دولتى از این حرف هیچ استقبال نکردند – ما باید به جائى برسیم که اگر یک روزى به خاطر قضایاى سیاسى، اقتضائات سیاسى، یا اقتضائات اقتصادى در دنیا، اراده کردیم که صادرات خودمان را مثلاً براى مدت پانزده روز یا یک ماه متوقف کنیم، بتوانیم. شما ببینید این کار چه قدرت عظیمى را براى یک کشور تولید کنندهى نفت به وجود مىآورد که یک وقت اگر اراده کرد، بگوید آقا من از امروز تا بیست روز نفت صادر نمیکنم. ببینید چه حادثهاى در دنیا به وجود مىآید. امروز ما نمیتوانیم این کار را بکنیم، چون به این درآمد احتیاج داریم. اگر یک روزى اقتصاد کشور از درآمد نفت و صادرات نفت بریده شود، این توان را ملت ایران و نظام اسلامى در ایران به دست خواهد آورد؛ که تأثیرگذارىاش در دنیا فوقالعاده است. ما باید به اینجا برسیم. خب، این حمایت میخواهد؛ باید از صادرات حمایت بشود. ۲۶/۵/۹۰
-امنیت اقتصادی
امروز کشور ما تشنهى فعالیت اقتصادى سالم و ایجاد اشتغال براى جوانان و سرمایهگذارى مطمئن است. و این همه به فضائى نیازمند است که در آن، سرمایهگذار و صنعتگر و عنصر فعال در کشاورزى و مبتکر علمى و جویندهى کار و همهى قشرها، از صحت و سلامت ارتباطات حکومتى و امانت و صداقت متصدیان امور مالى و اقتصادى مطمئن بوده و احساس امنیت و آرامش کنند. اگر دست مفسدان و سوءاستفادهکنندگان از امکانات حکومتى، قطع نشود، و اگر امتیازطلبان و زیادهخواهان پرمدعا و انحصارجو، طرد نشوند، سرمایهگذار و تولید کننده و اشتغالطلب، همه احساس ناامنى و نومیدى خواهند کرد و کسانى از آنان به استفاده از راههاى نامشروع و غیرقانونى تشویق خواهند شد. ۱۰/۲/۸۰
-تولید ملی
حرکت خوب کشور به سمت اهداف والا و امکانات و شرایط موجود و همچنین تمرکز بدخواهان نظام اسلامی بر مسائل اقتصادی، نشان میدهد که حمایت از تولید ملی یک نیاز ضروری در شرایط کنونی است. ۱۵/۱/۹۱
-خودکفایی
خودکفایى؛ کشور در مسائل حیاتى و اساسى باید خودکفا باشد. نه اینکه از دیگران بکلى بىنیاز باشد، نه؛ اما اگر به کسى یا کشورى، در چیزى احتیاج دارد، طورى روابطش را تنظیم کند که اگر خواست آن را به دست آورد، دچار مشکل نشود؛ او هم چیزى داشته باشد که مورد نیاز آن کشور است؛ خودکفایى یعنى این.۱۸/۸/۸۵
-صنایع دانش بنیان
ما باید این مسئله را جدى بگیریم؛ یعنى به مسئلهى علم و تکیهى به علم در کشور اهمیت بدهیم؛ یعنى این را اساس کار قرار بدهیم. حرف ما در این چند ساله همین است. اگر چنانچه علم در بخشهاى مختلف جدى گرفته شد، آن وقت این شرکتهاى دانشبنیان که بر مبناى علم کار میکنند، تولید میکنند و ثروتآفرینى میکنند، خواهند توانست بتدریج اقتصاد کشور را به شکوفائى واقعى برسانند. ۱۸/۵/۹۱
-مبارزه با مفاسد اقتصادی
مردم حرفشان آنجاست که ما در زمینهى برخورد با متخلف کوتاهى کنیم، در دنبالگیرى از عدالت کوتاهى کنیم؛ مردم اینها را نمىپسندند، مردم از این چیزها عصبانى میشوند. اقدام مدبرانه، عزم راسخ، عدالتخواهى، مسئلهى مبارزه با فساد ادارى و فساد مالى، مهم است. در همین فساد اخیر بانکى که پیش آمد و همه را متوجه خودش کرد، من مىبینم و شاهدم که خوشبختانه سه قوه با هم همکارى بسیار خوبى دارند؛ هم از مجلس، هم از دولت، هم از قوهى قضائیه، با همدیگر دارند کار میکنند براى اینکه این را دنبال کنند. باید این مسئله را دنبال کنند، به نتیجه برسند، متخلف را – هر که هست – مجازات کنند، تا این براى دیگران عبرت شود. البته در مبارزهى با فساد، در درجهى اول، مسئلهى پیشگیرى است؛ اما اگر در پیشگیرى کوتاهى شد، به یک نحوى یک فساد واقع شد، درمان، دنبالگیرى است؛ این نباید مورد غفلت قرار بگیرد. ۲۰/۷/۹۰
-مردمی کردن اقتصاد:
اقتصاد مقاومتى شرائطى دارد، ارکانى دارد؛ یکى از بخشهایش همین تکیهى به مردم است؛ همین سیاستهاى اصل ۴۴ با تأکید و اهتمام و دقت و وسواسِ هرچه بیشتر باید دنبال شود؛ این جزو کارهاى اساسى شماست. در بعضى از موارد، من از خود مسئولین کشور میشنوم که بخش خصوصى به خاطر کمتوانىاش جلو نمىآید. خب، باید فکرى بکنید براى اینکه به بخش خصوصى توانبخشى بشود؛ حالا از طریق بانکهاست، از طریق قوانین لازم و مقرراتِ لازم است؛ از هر طریقى که لازم است، کارى کنید که بخش خصوصى، بخش مردمى، فعال شود. ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
۳٫مقوله بین المللی
- مقاومت در تحریم اقتصادی:
در راه پیشرفت، توقف ممنوع است؛ خودشگفتى ممنوع است؛ غفلت ممنوع است؛ اشرافیگرى ممنوع است؛ لذتجوئى ممنوع است؛ به فکر جمع کردن زخارف دنیا افتادن، براى مسئولین ممنوع است. با این ممنوعیتهاست که میتوانیم به قله برسیم. ما داریم در دامنه حرکت میکنیم. ما هنوز به قله نرسیدهایم؛ با آن فاصله داریم. آن روزى که ملت ایران به قله برسد، دشمنىها تمام خواهد شد. آن روزى که ملت ایران به قله برسد، معارضههاى خباثتآلود به پایان خواهد رسید. ما تا آن روز فاصله داریم. حرکت را باید بىوقفه ادامه دهیم. من به جوانها، به مسئولین، به دانشجویان، به علماى بزرگوار، به کسانى که توانائى سخن گفتن با مردم دارند، به کسانى که تأثیرگذارى بر روى اذهان مردم دارند، عرض میکنم: ما بایستى این حرکت به سمت پیشرفت را بىوقفه ادامه دهیم؛ هم در زمینهى سیاست، هم در زمینهى علم و فناورى، هم بخصوص در زمینهى اخلاق و معنویت. خودمان را تهذیب کنیم، خودمان را اصلاح کنیم، عیوب خودمان را بشناسیم و درصدد رفع آن عیوب بربیائیم. اگر این کار را بکنیم، این موانعى که دشمنان ما بر سر راه ما ایجاد میکنند، اثر نخواهد گذاشت. تحریم اثرى ندارد. تحریم نمیتواند ملت ایران را از حرکت به جلو باز بدارد. تنها اثرى که این تحریمهاى یکجانبه و چندجانبه بر روى ملت ایران میگذارد، این است که نفرت و دشمنى از غرب در دل مردم ما عمیقتر میشود. ۱۴/۳/۹۱
-نظام سرمایه داری غرب:
شما امروز لحن کسانى را که بر کرسیهاى سیاسىاى سوارند که پایههاى آن بر روى سرمایه و علم منحرف- سرمایهدارى- قرار گرفته، ببینید. دولتهاى غربى الآن اینجورىاند. حالا در قلهى قدرتهاى غربى، امریکاست. کرسى قدرت پایههایش بر روى کارتلها و تراستهاى سرمایهداران قرار دارد و ابزارش علم است. از سلاح به وسیلهى علم استفاده مىکنند؛ از جاسوسى و دزدى اطلاعات به وسیلهى علم استفاده مىکنند؛ از زد و بند در جاهاى مختلف دنیا به وسیلهى علم استفاده مىکنند. ببینید سران اینجور کشورها که اینجور علم منحرف دارند، لحنشان چیست؟ شنیدید این سخنرانى چند روز قبل رئیسجمهور امریکا را که چقدر نفرتانگیز، چقدر خشونتطلبانه و متکبرانه بود. همین غرور و تکبر روز به روز هم دارد اینها را در گرداب فرومىبرد. امروز شما این را بدانید- من حالا دارم به شما مىگویم. شما آن روز را خواهید دید؛ آنروز ماها نیستیم، اما شما جوانها آن روز را خواهید دید- که این تمدن بناشدهى بر این پایهى غلط، در گرداب دارد فرومىرود؛ دارد لحظه به لحظه در باتلاق پائینتر مىرود و سقوط خواهد کرد؛ بدون شک. همین غرور هم، همین تکبر ابلهانه و احمقانه هم یکى از عوامل همان سقوطى است که انتظارِ اینها را مىکشد. اینها سقوط مىکنند. یک هارتوهورتى امروز مىکنند؛ اما در سراشیب دارند حرکت مىکنند، خودشان هم ملتفت نیستند؛ البته هوشیارهاشان چرا. هوشمندانشان سالهاست فریاد مىکشند، هشدار مىدهند؛ زنگ خطر! منتها کیست که بشنود؛ مَستند. مست. ۱۲/۶/۸۶